تعریف خلاقیت
خلاقیت مفهومی است که تعریفهای آن در طول زمان تغییراتی کردهاست و پژوهشگران مختلف تعاریف متعددی برای آن ارائه نمودهاند که البته اشتراک معنایی زیادی دارند.
به عنوان مثال تورنس، خلاقیت را به عنوان نوعی مسئلهگشایی مد نظر قرار دادهاست. به نظر وی تفکرِ خلاقِ مختصر عبارتست از فرایند حس کردن مسائل یا کاستیهای موجود در اطلاعات، فرضیهسازی دربارهٔ حل مسائل و رفع کاستیها، ارزیابی و آزمودن فرضیه ها، بازنگری و بازآزمایی آنها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران. حمید رجایی خلاقیت را مهارت ذهنی برای تولید ایده تازه میداند.همچنین میگوید حدس موتور محرکه خلاقیت و علوم است.
خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته از فرایندهای خودآگاه و ناخودآگاه انسان میباشد. البته برخی هم معتقدند جان مایه خلاقیت تولید یک ایده است و ارزشمندی امری افزون شده است که در زمینههایی دیگر مانند ارزشمند بودن از نظر تجاری سازی، فرهنگ، علم، فناوری و سایر زمینهها مطرح میشود. اما به لحاظ روانشناختی، توانایی (به مثابه یک مهارت تقریباً قوام یافته) نوفهمی و ساخت ایدهٔ نو و تازه، تمام جوهر خلاقیت است.
تعریف مناسب دیگر فرایند فرضیات شکسته است تفکرات خلاق زمانی تولید میشود که شخص پیشفرضها را کنار گذاشته و یک دیدگاه جدیدی را جستجو کند که دیگران به آن نپرداختهاند. خلاقیت نیاز به حضور همزمان تعدادی از ویژگیها از قبیل هوش، پشتکار، غیرمتعارف بودن و توانایی تفکر به سبکی خاص دارد. خلاقیت، خودکار و بدون زحمت و تلاش است و غالباً همچون تصورات ذهنی خودانگیخته به وجود میآید. برای آن مراحلی توسط هلم هولتز و والاس پیشنهاد شدهاست: ۱-آمادگی ۲-دوره نهفتگی ۳-الهام ۴-تحقق.
فرایند خلاقیت
بعد از تعریف خلاقیت و درک چیستی آن، میبایستی با فرایندی که برای دستیابی به راه حلهای خلاقانه طی میشود، آشنا شویم. فرایند حل خلاقانه مسائل، دارای الگویی شش مرحلهای است.
مرحله اول: حقیقت یابی
حقیقت یابی شامل گامهای زیر است:
تعریف مسئله: در این مرحله فرد مسائلی را که باید حل کند شناسایی و انتخاب میکند.
آمادهسازی: جمعآوری و گزینش دادههای مربوط به موضوع که این دادهها شامل دانشی که از قبل در ذهن وجود داشته به علاوه دانشهایی است که جدیداً برای حل خلاق مسئله جمعآوری میکنیم.
نکتهای که در مورد جمعآوری دادهها باید مورد توجه قرار گیرد این است که جمعآوری اطلاعات در حجم زیاد و با شیوهای نامناسب، باعث عدم رشد خلاقیت میشود. جان لیتکس متخصص علوم تربیتی آمریکا گفته است «اطلاعات ممکن است قدرت تصور را خفه کند» به همین دلیل، روش صحیح جمعآوری دادهها باید مورد توجه قرار گیرد؛ لذا باید «به حقایق برجسته در زمینه مربوطه پرداخته و بعد شروع به تدبیر فرضیات ممکن کنیم سپس دوباره به مرحله ابتدایی برگشته و تمام حقایق موجود در آن زمینه را مورد بررسی قرار دهیم»
مرحله دوم: پالایش
دادههای جمعآوری شده نیاز به پالایش و طبقهبندی اساسی دارد تا اطلاعات سره از ناسره را از هم جدا کرده و میان اندیشهها و مطالب مناسب بیهوده تفکیک قائل شویم و آنهایی را که به درد نمیخورند در سطل زبالهای بزرگ بریزیم.
مرحله سوم: تجزیه و تحلیل
در این مرحله، فرد در عمق اطلاعات دریافتنی به کنکاش و جستجو میپردازد و مطابق با مسئله و هدفی که از حل مسئله دارد، از اطلاعات استفاده میکند. البته بخشی از این تلاش به صورت ناآگاهانه بوده و ذهن به طور ناخودآگاه به پردازش اطلاعات در ذهن میپردازد که به آن «دوره کمون» (والاس ۱۹۲۶) نیز گفته میشود.
مرحله چهارم: ایدهیابی
در این مرحله، به کمک داشتههای ذهنی که در مراحل اول تا سوم طی فرایندهای ویژهای جمعآوری و پردازش شدهاند، فرد شروع به تولید ایدههای خلاقانه میکند که شامل گامهای زیر است:
ایجاد ایدهها: تدبیر ایدههای آزمایشی موقت به عنوان سرنخهای ممکن
پروراندن ایدهها: این مرحله با انتخاب مفیدترین ایدههای حاصله و افزودن یا تغییر و ترکیب آنها که منجر به ایجاد ایدههای جدیدتر و متکامل تر میشود انجام میپذیرد.
مرحله پنجم: راه حل یابی
این مرحله شامل دو گام زیر است:
ارزشیابی فرد: فرد از این طریق بهترین ایدههای تولید شده را انتخاب میکند.
گزینش: انتخاب راه حل نهایی از میان ایدههای گزینش شده و پیادهسازی آن
مرحله ششم: دریافت بازخوردها
این مرحله، پس از پیادهسازی ایدههایی که در مرحله پنجم گزینش شد، صورت میگیرد. با گرفتن بازخورد مناسب ضعفها و کاستیهای ایدهها مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از تجربیات عملی، ایدهها متکامل تر و عملی تر میشوند. طی این مراحل، در مرحله اول تا سوم فرد با استفاده از نیروی تعقل به جمعآوری اطلاعات و بازپروری آنها میپردازد. در مرحله چهارم که اوج تعامل قوه تفکر و تخیل است و باید آن را هنگامه بروز جوانههای خلاقیت در ذهن آدمی دانست، با استفاده از قدرت تصور و خیال پردازی و با کمک دادههای پردازش یافته مراحل قبل، ذهن موفق به ابداع ایدههای درخشان میشود.
در مرحله پنجم و ششم به کمک قوه داوری و قضاوت که خود از شئون تفکر است و پیشتر در مورد آن توضیح داده شد، بهترین و عملیترین راهها را انتخاب و با گرفتن بازخورد مناسب به کمک تفکر علت و معلولی و قضاوتی، یافتههای ذهنی را به راه حلهای عملی و کارامد تبدیل میکنیم. برخی دیگر بر اساس نظریه معرفت شناختی برای فرایند خلاقیت مراحل دیگری را بیان داشتهاند.
کارشناس ارشد مکانیک و متخصص تبلیغات دیجیتال و رسانه
ثبت ديدگاه